تسلط بر کلمات و ظرافت‌های کلامی، نقش مهمی در شعر ایفا می‌کند. اگر سعدی افصح المتکلمین و استاد سخن نامیده می‌شود فقط حس شاعرانه‌ی او نیست که او را به چنین جایگاهی رسانده است تسلط او بر کلمات و واژه‌ها و هم‌زمانی آن با حس شاعرانه است که این‌قدرت را به او بخشیده.

شعر، تجسم هوش کلامی است و ویژگی مشترک شاعران قدرتمند این است که بر واژه‌ها مسلط هستند و به‌خوبی می‌توانند زبان را به خدمت بیان افکار و احساسات خود درآورند.

ترکیب دو شعر برای خلق یک شعر، سرقت ادبی اما ترکیب هزار شعر، یک آفرینش ادبی است. به قول «سید حسن حسینی» در کتاب «براده‌ها»:

«شاعری که عصاره‌ی کار دیگران را به نام خود ارائه می‌دهد زنبوری نیست که روی این گل و آن گل بنشیند و عسل تولید کند، پشه‌ای است که این‌وآن را می‌گزد و حاصل کارش انتقال بیماری‌های خطرناک است.»

«اسماعیل امینی» نیز در کتاب «جلسه شعر» می‌نویسد:

«در این سالیان، گونه‌ای از شعر رواج یافته است که گویا تمامی تجربه‌های پیشین را در مبتذل ساختن شعر برای جلب نظر دیگران فراهم آورده است تا هیاهویی به پا کند، گردوغباری برانگیزد و در این معرکه متاع ناچیز و نامرغوب خود را به‌عنوان شعر پیشتاز و فراتر از زمان به نمایش بگذارد و به رخ بکشد. این شیوه البته همواره با جلب نظر عوام مواجه خواهد شد زیرا «هر که جنس ارزان فروشد؛ مشتری بر وی بجوشد»؛ اما پس از خاموش شدن غوغای عوامانه و با فرونشستن گردوغبار، تهیدستیِ این شعبده‌بازان عیان خواهد شد.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *