راز جاودانگی و سفر در زمان چیست؟

 

راز جاودانگی و سفر در زمان چیست؟

 

انسان‌ها از دیرباز آرزوی حضور در زمان‌های مختلف را در سر پرورانیده‌اند. بسیاری از انسان‌ها آرزو می‌کردند که در سالیان

آینده حضور داشته باشند و با چندین نسلِ بعد از خود، مثلاً با نوه‌ی خویش صحبت کنند و ظاهراً این آرزو همچنان از

نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یابد.

 

آن‌ها علاقه‌مند بودند که تجربه‌ی زندگی در چندین نسل قبل را از سر می‌گذرانیدند و مثلاً می‌توانستند با «حافظ» هم‌کلام

شوند. سال‌هاست که تلاش‌های ناموفق زیادی برای ساختن ماشین زمان انجام شده است؛ غافل از این‌که ماشین زمان

مدت‌هاست اختراع شده! زمانی که شما کتابی را می‌نویسید و منتشر می‌کنید می‌توانید حرف و پیام خود را امروز، فردا و

هرروز به افراد دیگر منتقل کنید.

می‌توانید قصه‌هایتان را در کتابتان برای نوه‌ی خود بگویید و او در زمان مناسب با پدربزرگش در میعادگاهی به نام کتاب،

هم‌کلام شود!

شما می‌توانید با مطالعه‌ی دیوان حافظ با او هم‌کلام شوید و اندیشه‌های او را پس از گذشت ۷۰۰ سال از زبان او بشنوید.

نوشتن کتاب به شما عمر جاودان می‌دهد و باعث می‌شود که در همه‌ی زمان‌ها حضور داشته باشید. از سوی دیگر، حفظ و

انتقال تجربه‌های بشری و توانایی‌های انسان به نسل‌های بعدی نیز عاملی قابل‌طرح در همین زمینه است.

چند سال قبل، یکی از اقوامم (مرحوم اکبر سجاد) به رحمت خدا رفتند. ایشان «چهره‌ی ماندگار صنعت نفت» و متخصص

«ایمنی و آتش‌نشانی» بودند و تا جایی که من به یاد دارم همیشه در کلیه‌ی حریق‌های بزرگ کشور، فرماندهی عملیات

اطفاء حریق بر عهده‌ی ایشان بود.

چندین بار در رسانه‌های بین‌المللی از موفقیت‌های او و تیم‌های تحت سرپرستی‌اش در مهار حریق‌های بزرگ سخن گفته

شده بود. در کنار فعالیت‌های مختلف عملیاتی، همواره چندین تیم اطفاء حریق تحت نظارت او در حال آموزش و

مهارت‌آموزی بودند اما با فوت ناگهانی ایشان، انبوه تجربه و دانش تخصصی چنین فرد توانایی با خود او در زیر خروارها

خاک مدفون شد و دیگر هیچ دانشجویی نمی‌تواند از آموزش‌های وی بهره‌مند شود و این نکته‌ای است که حتی مسئولان

مختلف ایمنی و آتش‌نشانی کشور نیز تاکنون چندین بار گفته و در مورد آن تأکید کرده‌اند و امروز من می‌اندیشم که اگر او

تجربه‌هایش را در قالب کتابی منتشر کرده بود؛ هنوز امکان دانش‌اندوزی از او وجود داشت و شاید بسیاری از بحران‌های

موجود؛ مثل آتش‌سوزی «ساختمان پلاسکو» به «فاجعه» تبدیل نمی‌شد.

اجازه بدهید بپرسم که شما برای ماندگار کردن تجربه‌های خود و انتقالِ دانشتان چه کرده‌اید؟ البته من شخصاً با نمونه‌های

متفاوت دیگر شامل افرادی که دانسته‌ها و تجربه‌هایشان را جاودانه کرده‌اند نیز بسیار برخورد کرده‌ام.

چندی پیش هنگام جابه‌جایی محل دفترمان که معمولاً طیِ آن با یافتن مستندات و اشیاء قدیمی، خاطرات سالیان قبل

مرور می‌شود؛ دست‌نوشته‌های کتاب «هوشمندانه کار کنید، سخت کار نکنید» ترجمه‌ی «دکتر شهروز فرهنگ» را دوباره

دیدم. دکتر فرهنگ در صفحه‌ی اول دست‌نوشته‌ی کتاب نوشته بودند:

 

«هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق / ثبت است بر کتب «سجاد» نام ما»

 

دکتر فرهنگ، علاقه‌ی فراوانی به کار ترجمه و نشر کتاب داشت و ما همکاری‌های زیادی با او داشتیم تا این‌که در سال ۱۳۸۸

با فوت ناگهانی‌شان از داشتن یک همکار خوب و پرتلاش محروم شدیم. او با تیزهوشی‌اش می‌دانست که کار عاشقانه

خصوصاً درزمینه‌ی کتاب او را جاودان می‌کند.

هرچند که مدت‌هاست دکتر فرهنگ دیگر در کنار ما نیست اما نام او با کتاب‌هایش جاودانه شده است. یکی از دلایل این

مدعا، قرار گرفتن نسخه‌ی دیجیتالی کتاب او در لیست پرفروش‌های «فیدیبو» است.

شما برای جاودان کردن خودتان چه می‌کنید؟ لازم می‌دانم این نکته را نیز تصریح کنم که میل به بقا میلی است که

مختص به نویسندگان نیست؛ به‌عنوان‌مثال، اگر تابه‌حال پای صحبت افراد بسیار پولدار نشسته باشید حتماً در گفتگو با

آن‌ها متوجه شده‌اید که آن‌ها بیش‌تر از آن‌که به مال‌ومنالشان افتخار کنند؛ به اثرات مثبتی که باعث‌وبانی آن بوده‌اند

افتخار می‌کنند. برخی از آن‌ها از آمار اشتغال‌زایی خود می‌گویند و بعضی‌هایشان از این‌که برای اولین بار در کشور، فلان

کار را انجام داده‌اند حرف می‌زنند. یکی می‌گوید با تولید این محصول آرامش و آسایش بیش‌تری در اختیار خانواده‌ها

قرار داده‌ایم و خلاصه هر کس به روشی از اثرگذاری‌های خود بر جهان هستی و دنیای پیرامونش حرف می‌زند.

نگارش کتاب یکی از بهترین روش‌های اثرگذاری بر دیگران است. فراموش نکنید که در بازه‌ی بسیار طولانیِ زمان‌های پیش

رو، ممکن است زندگی بسیاری از انسان‌ها فقط با یک جمله از کتاب شما دگرگون شود و دعای خیرِ خواننده‌ی کتابتان را

همیشه همراه خود داشته باشید. کتاب بنویسید و اثرگذاری خود در جامعه را افزایش دهید.

از جنبه‌ی فناوری نیز کتاب در عین سادگی، مزیت‌هایی نسبت به دیگر ابزارهای ارتباطی دارد. در طول تاریخ، مردم از

ابزارهای مختلفی برای انتقال دانش و تجربیاتشان استفاده کرده‌اند، به‌عنوان‌مثال، در سال‌های گذشته از ویدیو یا نوارهای

کاست استفاده می‌شد، ولی امروز برای استفاده از همان اطلاعات، شاید شما ابزار لازم یعنی ویدیو یا پخش صوتی که نوار

کاست بخورد را به‌سادگی در دسترس نداشته باشید ولی کتاب در طول تاریخ برای مردم قابل‌استفاده بوده است. اگر یک

کتاب از ۵۰۰ سال پیش هم به دست شما برسد؛ هنوز می‌توانید آن را خوانده و از اطلاعاتش استفاده کنید و با طرز تفکر

نویسنده‌ی آن آشنا شوید پس دستیابی به کتاب و خواندن آن نیاز به فناوری خاصی ندارد که با کهنه شدن آن به مشکل

بربخوریم و به ابزارهای جدیدتری نیاز داشته باشیم.

 

برای مطالعه سایر آموزش های رایگان اینجا کلیک کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *